بهار هر سال داستانی در گوش آمستردام زمزمه میکند از سپیدی، از گلبرگهایی مثل برف و از نمایشی که جادوی طبیعت است. ناروَنها خیابانهای شهر را از نقره فرش میکنند. در این میان، گذر ناروَن از همهجای شهر افسانهایتر است. گذری با بیش از چند ده هزار درخت ناروَن که هر کدامشان ریشه در تاریخ و شاخه در افسانهها دارند. ناروَنها با شکوه و صلابتشان نگهبانانی هستند بر دروازههای زمان، هر یک با قدی رعنا ایستادهاند و با بادهای نوازشگر گفتگو میکنند.
اردیبهشتها قدم زدن در گذر ناروَن از لذتبخشترین کارهایی است که یک نفر در آمستردام، شهر ناروَنها، میتواند انجام بدهد. بهانهای است که قدیمیترین ناروَن شهر را ببینیم، کنار بلندترین ناروَن شهر بایستیم، کوچکترین ناروَن آمستردام را با همۀ دلبریهایش نوازش کنیم و تماشا کنیم که چگونه خمیدهترین ناروَن شهر با همهٔ عجیب بودنش خوشقامتی میکند.
گذر ناروَن مملو از هیاهوست؛ پر از شور زندگی. سرشار از داستانهایی از زمانهای دور. انگار ناروَنها جمع شدهاند در این گذر تا مردم و شهر را به مهمانی بهار دعوت کنند. این گذر از میان دل شهر میپچید و میخیزد و با هر پیچش داستانی تازه بر زبان جاری میکند و زیباییای تازه را از این شهر آشکار میسازد.
گذر ناروَن گذری است برای دوستی.